معنی و مفهوم خودکفایی و ادبیات مرتبط با آن از تقریبا میشه گفت بعداز جنگ جهانی تغییری بنیادی کرد و کشورهایی توانستند در زمره  کشورهای توسعه یافته در عصر ما قرار بگیرند که به سرعت به این تغییر معنا پی بردند تا پیش از جنگهای بزرگ جهانی هر کشوری به صورت انفرادی خود قصد شکوفایی صنعتی و خودکفایی داشت و گمان می‌کرد نتیجه بخش خواهد بود صرف نظر از درستی و اشتباهی این طرز تفکر در عصر حاضر باید گفت در آن زمان نتیجه داده بود و انقلاب صنعتی هم محقق شد ولی آیا در عصر حاضر آیا اصلا خودکفایی معنی عقلانی یا اقتصادی داره؟ یعنی مثلا اگر ایران به جای خرید کشتی نفتکش خود دست به ساخت نفتکش بزند و قطعات رو از کشورهای مختلف جهان تهیه کند و مونتاژ کند آیا عقلانی تر هست یا یک کشتی نفتکش آماده بخرد یا اینکه خودش هم قطعات رو بسازد و هم مونتاژ کند؟ کدام شیوه بهتر است کدام شیوه منطقی تر هست؟ کدام توجیه منطقی و عقلانی دارد؟!                                     همانطور که خداوند همه انسانهارو شبیه هم خلق نکرده در ظاهر متفاوت از یکدیگرند در شیوه زندگی و لایف استایل و در ویژگی‌های شخصیتی هم ملت‌ها از هم متفاوت هستند. یکی باهوش‌ترامادیگری پرتلاشتر، یک نژاد زیبایی ظاهری دارد ولی دیگری زیبایی فرهنگی دارد اما شاید ظاهر ساده ای داشته باشد، این تفاوت ملت‌ها در اقلیم و جغرافیای زیستی آنها هم هویدا هست، یکی کشوری غنی دارد با مواد معدنی  نایاب و با ارزش اما دیگری نه تنها هیچ یک از منابع خدادادی هم نداردبلکه سالی بیش از صدبار در کشورش زلزله هم می‌آید اما در عوض چیزیی دارد که باعث پیشرفتش در همه زمینه ها شده و اونم پشتکار و سخت کوشی مثال زدنی آنهاست که بر هر منبع خدادادی چیره شده و باعث شکوفایی آنهاشده. (ژاپن)

خوب حالا چرا این قصه گویی رو براتون کردم خواستم بگم انسانها متفاوت هستند و کشورها متفاوتند و اصلا خدا مارو متفاوت خلق کرده در همه زمینه ها حتی در اقلیم‌های متفاوت با منابع و معادن متفاوت پس با این اوصاف طبیعی هست با توجه به شرایط گفته شده هر کشور در صنعتی قدرتمند و در صنعتی ضعیف باشد یا در تولید یه کالای به خصوص خوش بدرخشد بخاطر نوآوری یا منابع خدادادی که در زمینه تولید یا رشد علمی که در اون خصوص داشته و در زمینه ای دیگر با ضعف روبرو باشد، این امر باعث می‌شود که تولید همه چیز برای یک کشور امکان پذیر نباشد یا اگر باشد توجیه اقتصادی به دنبال نداشته باشد که همین مهم معنی و مفهوم کلاسیک خودکفایی رو زیر سوال می‌برد، و در عصر معاصر یک نیاز در یک صنعت رو یک کشور برای همه دنیا رفع می‌کند. به عنوان مثال موتور قایق یا موتور کشتی های غول پیکر چند کشور محدود در دنیا تولید میکنن و همه نیازهای کشورهای جهان رو در این زمینه برطرف میکنند لازم نیست و توجیه اقتصادی و منطقی ندارد هرکشوری برای کشتی‌هایی که می‌سازد به صورت انفرادی اقدام به ساخت موتور آنها نیز بکند نه کیفیت جهانی خواهد داشت آن موتور و نه مقرون به صرفه خواهد بود، مگر آن کشور در سال چند کشتی قرار است بسازد که بخواهد برای یکی از اجزا آن کشتی یعنی موتور آن خط تولید راه اندازی کند و استخدام نیرو کند و دستگاه و ماشین آلات خریداری کند؟؟!! این باعث می‌شود سه چهار کشور دست به تولید این موتورها بزنن و نیاز جهانی رو همین سه چهار کشور برطرف سازند.

در زمینه لوازم التحریر هم خودکفایی مطلق اشتباه و نشدنی و خنده آور خواهد بود. چرا که نمی‌شود نوشت افزار رو محدود به چند قلم کالای محدود مثل مداد سیاه یا دفتر یا مدادرنگی یا خودکار آبی یا ماژیک وایت برد یا ماژیک غیر وایت برد کرد. آیا نوشت افزار فقط همین‌ها هست؟! اگر فقط نوشت افزا  محدود به همین چند قلم کالای محدود می‌شود پس می‌شود گفت ما به خودکفایی شاید برسیم که باز هم همون دفتر به کاغذ برای تولیدش نیاز خواهد بود که اون کاغذ هم باز وارداتی است و ما محتاج واردات هستیم برای تولید دفترهایمان. و نمی‌توان حتی در همین زمینه ادعای خودکفایی کنیم. ولی آیا بر فرض که بگوییم حتی همین چندقلم محدود هم 0 تا 100 خود به تنهایی در حال تولیدش هستیم بدون نیاز به کشورهای بیگانه، آیا نوشت افزار یعنی همین چند قلم کالای محدود که اسم آوردیم؟ یعنی همین چندقلم کالای محدود را که تولید کردیم کفایت می‌کندو می‌شود سند خود کفایی و بی نیازی و می‌توانیم واردات رو در زمینه نوشت افزار و لوازم التحریر کلا ممنوع اعلام کرد؟!؟

آیا مردم ما به پاکن خمیری نیاز ندارند؟ آیا مردم ما به رنگهای اکریلیک و روغن و رنگ رزین و مثلا به راپید یا اتود یا همون مداد نوکی و سوزن منگنه یا دستگاه منگنه یا.... نیاز ندارند؟! بستن واردات تحریر علاوه بر اینکه برای تولیدی های داخل لوازم التحریر ایجاد انحصار می‌کند و کاری می‌کند که کیفیت کالاها رشد نکند و رقابت را که لازمه پیشرفت هست در هر صنعتی منتفی می‌کند. باعث می‌شود قیمت گذاری ها سلیقگی شود و همچنین باعث می‌شود خیلی از نیازهای مردم ما بی جواب بماند. این اشتباه است. امروز در دنیا تعامل بین کشورها در زمینه رشد تولید اجتناب ناپذیر است و نوشت افزار هم از این قاعده مستثنی نیست. بر فرض که ما چند خودکار ساده و باکیفیت اما با ساختاری ساده و بی آلایش (یعنی غیر فانتزی) تولید کردیم آیا می‌توان به کلی تمام واردات در زمینه خودکار رو ممنوع اعلام کنیم به بهانه جلوگیری از خروج ارز؟! پس خودکار مدیریتی سر جیبی چه می‌شود؟ پس خودکارهای فانتزی که دختران و پسران محصل ما میپسندن چه می‌شود!!! یعنی همه افراد جامعه بدون توجه به رده سنی و سلیقه و جنسیت محدود و مجبور به استفاده از همان خودکار ساده کنیم!!! پس می‌بینید که حتی همین تعداد اقلام محدود هم که ما تولید میکنیم کلیه نیازهای افراد جامعه مارو در خصوص آن کالا بر طرف نمی‌کند.

پس باید به سیاست‌های اقتصادی در زمینه واردات تحریر و برخی محدودیت‌ها و ممنوعیت‌های وضع شده در این زمینه بازنگری شود چرا که هم تنوع محصول را از بازار تحریر ما گرفته و هم برای برخی شرکتهابه بهانه حمایت از تولید ملی ایجاد انحصار کرده و دستشان رو در زمینه قیمت گذاری نجومی و سلیقگی باز گذاشته و نظارت کیفی استانداردی هم در زمینه تولیداتشان صورت نمی‌گیرد. خودکفایی در عصر حاضر فقط با تعامل و ارتباط صنعتی با کشورهای دیگر امکان پذیر خواهد بود و از معنای کلاسیک خود یعنی ساخت همه چیز بدون نیاز به کشوری دیگر فاصله گرفته. امیدواریم در سیاست‌ها بازنگری شود و قانون در این زمینه اصلاح شود تا ما تنوع و تکثر رو در بازار تحریر شاهد باشیم.